1.توانایی پرداختن به امور انتزاعی: منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی (ابزارهای میکانیکی).

2. توانایی حل مسائل: یعنی توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3.توانایی یادگیری: به ویژه یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آنها.

استیس (به نقل از گیج و برلاینر) هوش را اینگونه تعریف می کند: " هوش به رفتار انطباقی فرد اشاره می کند که معمولاً دارای عنصری از حل مسئله است و به وسیله‌‌ی فرآیندها و عملیات شناختی هدایت می شود"

گاردنر نظریه ای را وضع کرده که شامل هشت نوع هوش متفاوت و مستقل از یکدیگر  هستند.

که در زیر به صورت مختصر توضیح داده می شوند؛

1.     هوش زبانی: توانایی استفاده از زبان به طور مؤثر (شاعران،روزنامه نگاران).

2.     هوش موسیقایی: توانایی خلق، درک، و ارج گذاری موسیقی (آهنگ ساز، نوازنده).

3.     هوش منطقی-ریاضی:توانایی استدلال منطقی، بویژه در علوم و ریاضیات (دانشمندان، ریاضیدان).

4.     هوش فضایی: توانایی تشخیص جزئیات امور و تجسم و تغییر اشیاء دیداری به طور ذهنی (ملوانان، خلبانان).

5.     هوش بدنی-جنبشی: توانایی استفاده ماهرانه از حرکات بدنی و تجسم و کار کردن با اشیاء (ورزشکاران، بازیگران).

6.     هوش طبیعت گرایانه: تشخیص جنبه های مختلف طبیعت (زیست شناسان).

7.     هوش میان فردی: توانایی تشخیص جنبه های ظریف رفتار های دیگران (پزشکان؛ فروشندگان).

8.     هوش درون فردی: توانایی آگاه شدن از احساسات، انگیزه ها، و امیال خود (شخص دارای آگاهی تشخیص مفصل و دقیق است).

منبع:سیف،علی اکبر.(1379).روانشناسی پرورشی(یادگیری و آموزش).تهران:انتشارات آگاه.